شناسه : 16314 34 بازدید 0 پسند 19 دیدگاه علاقه مندم چــاپ برگه 1404/03/16 | 20:41:50 الهه قربانی شد کبری سعادتی/ آزنا آنلاین- خبر جانکاه بود... «جسد الهه پیدا شد، قاتل دستگیر شد» درد دارد هضم واژه جسد بر پیکر دختری که سراسر شور زندگی بود و ۱۱ روز بود گمشده بود و همه ایران در جست و جویش. الهه دختر ۲۴ ساله اسلامشهری که دختر ایران لقب گرفت و با اینکه همه مان آرزو می کردیم زنده باشد اما قاتل ناجوانمردانه به خاطر یک گوشی جانش را گرفت. گوشی آیفون الهه چشمش را گرفته بود اما چقدر قساوت به خرج داده بود که به خاطر یک گوشی چاقو را چند مرتبه در قلبش فرو کرده بود و پیکر لطیف چون برگ گلش را در بیابان های اطراف فرودگاه تهران رها کرده بود و فردایش انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده گوشی اش را برده بود و فروخته بود. به همین سادگی. به همین پیش پا افتادگی. جان در مقابل گوشی. ننگ بر رگ انسانیتت. مگر نمی دانستی او می خواهد برود و از برادر معلولش مراقبت کند. دختری که با سن کمش سر کار می رفت و مسئولیت سرش می شد و می خواست از زندگی لذت ببرد. الان مادرش دلش بیشتر از این می سوزد که کاش از الهه نخواسته بود که زودتر بیاید خانه. یا خواهرش که آرزو می کند کاش باز هم او را خودش می رساند. چرا باید شهر برای دختران مان ناامن باشد. چرا باید با هر خبر گمشده ای تمام چهار ستون بدن مان بلرزد که نکند این بلا برای عزیزان مان هم تکرار شود. هرچند الهه هم عزیز همه ایرانی ها شد اما چه سود. پرونده زندگی اش را یک سارق قاتل با سنگدلی اش بست. درست است که فقر و فشار اقتصادی بزه آفرین است اما اینقدر آدم فقیر شرافتمندی در کنار ما و در جامعه ما زندگی می کنند که با ربط دادن فقر به چنین قاتل بی رحمی در حق همه این آدم ها اجحاف می کنیم و گناه نابخشودنی قاتل را توجیه می کنیم. اگر فقیر است برود شرافتمندانه کار کند. سختی بکشد اما با جان جگرگوشه خانواده ای که تا مغز استخوان شان می سوزد و درد می کند معامله نکند. چرا همیشه خواسته ایم که همه، جانب احتیاط را رعایت کنند و سوار خودروی شخصی نشوند. در شرایط عادی مشکلی نیست و همه رعایت می کنند اما آیا زمان آن نرسیده که خودروهای مسافرکش و تاکسی های خطی و گردشی یا هر وسیله نقلیه عمومی را ساماندهی کنیم و عرصه را برای جولان دادن افراد دزد و قاتل و بزهکار تنگ تر کنیم. چه بسا اگر الهه عجله نداشت بیشتر منتظر تاکسی می ماند و ریسک سوار شدن بر خودروی شخصی مسافرکش را به جان نمی خرید. در شرایط عادی همه چیز عادی پیش می رود اما باید فکری به حال مردم و دغدغه های شان و عجله های شان و ساعت رفت و آمدشان کرد. چرا هر بار به یک طریقی یک خودرو شخصی فاجعه ساز می شود؟! در مرگ الهه جامعه چقدر مقصر است که یک دزد به خاطر یک گوشی جان می گیرد و مقاومت را هم برنمی تابد و چاقو را در قلبش فرو می کند؟! چرا افراد سابقه دار در شهر به راحتی در ترددند و مسافرکشی هم می کنند و تازه بعد از ارتکاب جرم سرقت و قتل به خودمان می آییم که دیگر کار از کار گذشته است. چقدر زود همه چیز را از یاد می بریم تا بار دیگر اقتصاد و فرهنگ باهم گلاویز شوند و جامعه را به هم بریزند و این سریال بی تدبیری ادامه می یابد و مانند فیلم پایان باز هرکس هر طور که بخواهد نتیجه گیری می کند. دختران ما، جوانان ما و خانواده های ما یک چیز می خواهند و آن هم امنیت است. کم کاری از جانب هر که هست، مقصر هر کسی که هست، حساب پس بدهد. دانشجوی نخبه ای به خاطر لپ تاپ به قتل می رسد. الهه به خاطر گوشی آیفون. سارقان چقدر راحت قاتل جان و مال مردم می شوند و زندگی خانواده های شان را جهنم می کنند. الهه هم پرپر شد. الهه های دیگر را دریابیم. برچسبها : الهه حسین زاده اشتراک گذاری لینک کوتاه اشتراک در شبکه های مجازی